زبانها معمولاً کلماتی را از هم قرض میگیرند و به هم قرض میدهند. در این بین زبان عربی در طول قرون گذشته و زبانهای اروپایی در یکصد سال گذشته بیشترین واژههای قرضی را وارد زبان فارسی کردهاند.
برخی از کلمات قرضی که از زبانهای دیگر وارد زبان فارسی شدهاند و در نوشتن آنها حروف همآوا (ا/ ع؛ ت/ ط؛ ث/ س/ ص؛ ح/ ه؛ ذ/ ز/ ض/ ظ؛ غ/ ق) به کار رفته است داراى دو یا چند صورت املایى ضبطشده هستند.
کلماتی که حروف ث»، ح»، ص»، ض»، ط»، ظ»، ع» و ق» در آنها دیده میشود معمولاً از عربی (و برخی ترکی) وارد فارسی شدهاند و این حروف در کلمات اصیل و خالص فارسی وجود ندارند. مانند اثر»، حرم»، خاص»، ضرب»، طلب»، ظاهر»، علم» و قدر». همچنین کلماتی که حروف گ»، چ»، پ» و ژ» در آنها استفاده شود عربی نیستند، چون این حروف در زبان عربی استفاده نمیشوند. مانند توپ»، ژاله»، چرب»، گاو».
کلماتى که داراى دو یا چند صورت املایى هستند
در زبان فارسى کلماتى وجود دارد که داراى دو یا چند صورت املایى ضبطشده هستند. منظور، واژههایى است که در نوشتن آنها حروف همآوا به کار رفته باشد. حروف همآوا عبارتاند از: ا/ ع؛ ت/ ط؛ ث/ س/ ص؛ ح/ ه؛ ذ/ ز/ ض/ ظ؛ غ/ ق. فهرست این واژهها و صورت املایی پیشنهادى براى آنها، در کتاب دستور خط فارسی» آمده است. در این فهرست فقط واژههایى درج شدهاند که داراى دو یا چند صورت املایى ضبطشده باشند و علاوه بر آن، در زبان فارسى امروز به کار رود، یا واژههایى مانند نامهاى گیاهان و جانوران و خوراکها و داروها و نظایر آنها که کاربرد فراوان دارد.
واژههاى مهجور یا متروک در این فهرست نیامدهاند. اینگونه واژهها از هر متنى با ضبط همان متن نقل مىشود. در مواردى که ضبط کلمه یا اسمى (اعم از اسم شخص یا محل جغرافیایى) با ضبط مختار آن کلمه یا اسم متفاوت باشد، در متون تاریخى و قدیمى همان ضبط قدیم نوشته مىشود.
در ضبط واژهها، ضوابط زیر بهترتیب اولویت رعایت شده است:
رواج ضبط: مثلاً صورتهاى آذوقه، حوله، حلیم، تالار، قدّاره، قورباغه و… به همین اعتبار انتخاب شده است، چون این صورتها رایجاند.
در موارد نادر، بعضى ملاحظات تاریخى و همچنین پرهیز از افزایش تعداد واژههایى که داراى املاى واحد اما به دو یا چند معنى است مورد نظر بوده است.
عموماً ضبط کتابهاى درسى، بهویژه دبستانى، ترجیح داده شده است.
صورت املایى تازه، هر چند مرجّح باشد، پیشنهاد نشده است.
در ادامه صورتهای املایی و صورت پیشنهادی برخی کلمات پرکاربرد بهعنوان نمونه آمده است. برای مشاهدۀ فهرست کامل میتوانید به دستور خط فارسی و فرهنگ املایی مراجعه کنید.
صورتهاى املایى ضبط مختار
آزوقه/ آذوقه آذوقه
آروغ/ آروق آروغ
آقا/ آغا آقا
(کلمۀ آقا» امروزه با حرف ق» نوشته مىشود، ولى این کلمه در قدیم گاهى لقب ن بوده و با حرف غ» بهصورت آغا» نوشته مىشدهاست.)
اتاق/ اطاق اتاق
اتو/ اطو اتو/ اطو
اختاپوس/ اختاپوث اختاپوس
اسطبل/ اصطبل اسطبل
اسطرلاب/ اصطرلاب اسطرلاب
اَلَمشنگه/ عَلَمشنگه اَلَمشنگه
امپراتور/ امپراطور امپراتور
اُتراق/ اطراق اُتراق
باباغورى/ باباقورى باباغورى
باترى/ باطرى باترى/ باطرى
باتلاق/ باطلاق باتلاق
باجناغ/ باجناق باجناغ
بغچه/ بقچه بغچه/ بقچه
بلغور/ بلقور بلغور
بلیت/ بلیط بلیت
پاتوق/ پاتوغ پاتوق
تارم/ طارم طارم
تنبور/ طنبور تنبور
تاس/ طاس طاس
تاسکباب/ طاسکباب طاسکباب
تاق/ طاق طاق
تاق/ طاق (در مقابل جفت) تاق
تاقدیس/ طاقدیس طاقدیس
تاول/ طاول تاول
تایر/ طایر (چرخماشین) تایر
تپانچه/ طپانچه تپانچه
تپیدن/ طپیدن تپیدن
تراز/ طراز تراز (= ترازِ آبى)
تراز/ طراز طراز (= نگارِ جامه)
(در عبارتى مثل طراز اول» به معناى داراى مقام اول» همتراز و همطراز هر دو صحیح است.)
تشت/ طشت تشت/ طشت
توفان/ طوفان توفان/ طوفان
توس/ طوس توس/ طوس
توسى/ طوسى طوسى
(طوسى وقتى اسم یا لقب باشد، مانند خواجه نصیرالدّین طوسى، فردوسى طوسى، همیشه با ط» مىآید.)
چارق/ چارغ چارق
ختمى/ خطمى (گُل) خطمی
زغال/ ذغال زغال
غلتیدن/ غلطیدن غلتیدن
قاتى/ قاطی قاتى
قدغن/ غدغن/ غدقن غدغن
قُرُق/ غُرُق قُرُق
قرمه/ غرمه/ قورمه قورمه
قشقرق/ غشغرق قشقرق
قُلُپ/ غُلُپ قُلپ
قلنبه/ غلنبه قلنبه
قلیان/ غلیان قلیان
قورباغه/ غورباغه قورباغه
قورت/ غورت قورت
قوطى/ قوتی قوطى
لوطى/ لوتى لوطى
ملات/ ملاط ملاط
نِقنِق/ نِغنِغ نِقنِق
ورغُلُمبیدن/ ورقُلُمبیدن ورقُلُمبیدن
هلیم/ حلیم حلیم
هوله/ حوله حوله
هیز/ حیز هیز
یاتاقان/ یاطاقان یاتاقان
یالقوز/ یالغوز یالقوز
امیدواریم این هفت مقالهای که راجع به دستور خط فارسی ارائه شدند، برایتان مفید بوده باشند. همچنان با ما همراه باشید.
اسمها در دستور زبان فارسی از نظر ساختار در دو گروه ساده و غیرساده دستهبندی میشوند.
اسم ساده اسمی است که فقط دارای یک جزء معنیدار باشد. مانند سیب، آتش، کتاب
اسم غیرساده به سه دسته تقسیم میشود: مشتق، مرکب، مشتقمرکب
اسم مشتق اسمی است که از دو یا چند جزء تشکیل شده است و دستکم یک جزء آن معنای مستقل دارد. مشتقها از افزودن پسوند و پیشوند به اسم و بن فعل ساخته میشوند. مانند باغبان، بارانی، دانش.
برخی وندهای مشتقساز عبارتاند از: زار (لالهزار)، گاه (دانشگاه)، دان (گلدان)، ـَک (عروسک)، ـِش (دانش)، ار (رفتار)، بان (باغبان)، چه (باغچه)، ـه (دسته)، ی (نیکی) و…
ی نکره و نشانههای جمع مشتقساز نیستند.
اسم مرکب اسمی است که از دو یا چند جزء که معنای مستقل دارند تشکیل شده است. مانند کتابخانه، سفیدرود، آشپز، حقیقتطلب
اسم مشتقمرکب اسمی است که از دو یا چند جزء دارای معنای مستقل و یک یا چند وند تشکیل شده است. مانند آتشنشانی، وبلاگنویسی
در پیوستهنویسى یا جدانویسى اسامی غیرساده در زبان فارسى، در تدوین و تصویب دستور خط فارسى» تنها موارد اامى جدانویسى و پیوستهنویسى معین شده است و در خصوص سایر کلمات، به نویسندگان اختیار داده شده است که بر اساس سلیقۀ خود تصمیم بگیرند. در این کتاب منظور از ترکیبات و کلمات مرکب، تمام کلمات غیرساده اعم از کلمات مشتق، مرکب و مشتقمرکب است.
الف) کلمات مرکبى که ااماً پیوسته نوشته مىشود:
1- کلمات مرکبى که از ترکیب با پیشوند ساخته مىشود همیشه با نیمفاصله جدا نوشته مىشود، مگر مرکبهایى که با پیشوندهاى به»، بى» و هم»، با رعایت استثناهایى، ساخته مىشود. قواعد این استثناها در بخش قبل آمده است.
2- کلمات مرکبى که از ترکیب با پسوند ساخته مىشود همیشه پیوسته نوشته مىشود، مگر هنگامى که:
الف) حرف پایانى جزء اول با حرف آغازى جزء دوم یکسان باشد: نظاممند، آببان
ب) جزء اول آن عدد باشد: پنجگانه، دهگانه، پانزدهگانه
تبصره: پسوندِ وار» از حیث جدا و یا پیوستهنویسى تابع قاعدهاى نیست و در بعضى کلمهها جدا و در بعضى دیگر پیوسته نوشته مىشود. مانند طوطىوار، فردوسىوار، طاووسوار، پرىوار، بزرگوار، سوگوار، خانوار.
3- مرکبهایى که بسیطگونه هستند پیوسته نوشته میشوند. مانند آبرو، الفبا، آبشار، نیشکر، رختخواب، یکشنبه، پنجشنبه، سیصد، هفتصد، یکتا، بیستگانى (واحد پول)
4- اگر جزء دوم با آ» آغاز شود و تکهجایى باشد پیوسته نوشته میشود. مانند گلاب، پساب، خوشاب، دستاس
تبصره: جزء دوم، اگر با آ» آغاز شود و بیش از یک هجا داشته باشد، از قاعدهاى تبعیت نمىکند و گاهى پیوسته نوشته مىشود، مانند دلاویز، پیشاهنگ، بسامد، و گاهى جدا، مانند دانشآموز، دلآگاه، زبانآور.
5- هر گاه کاهش یا افزایش واجى یا ابدال یا ادغام یا جابهجایى آوایى در داخل کلمۀ مرکب روى داده باشد پیوسته نوشته میشود. مانند هشیار، ولنگارى، شاهسپرم، نستعلیق، سکنجبین
6- کلمۀ مرکبى که دستکم یک جزء آن کاربرد مستقل نداشته باشد پیوسته نوشته میشود. مانند غمخوار، رنگرز، کهربا
7- مرکبهایى که جدا نوشتن آنها ابهام معنایى ایجاد کند پیوسته نوشته میشوند. مانند بهیار (بهیار)، بهروز (بهروز)، بهنام (بهنام)
این اتفاق بیشتر در بــِهْ، کَهْ و کُهْ (صورت کُهْ بیشتر در قدیم و عمدتاً در شعر به کار رفته است) مشاهده مىشود. مانند بهساز، کهربا، کهکشان، کهگِل، کهریز، کُهسار.
8- کلمههاى مرکبى که جزء دوم آنها تکهجایى باشد و بهصورت رسمى یا نیمهرسمى، جنبۀ سازمانى و ادارى و صنفى یافته باشد پیوسته نوشته میشوند. مانند استاندار، بخشدار، کتابدار، آشپز
ب) کلمات مرکبى که ااماً با نیمفاصله جدا نوشته مىشود:
1- ترکیبهاى اضافى (شامل موصوفوصفت، و مضافومضافٌالیه) با نیمفاصله نوشته میشود. مانند دستکم، شوراىعالى، حاصلضرب، صرفنظر، سیبزمینى، آبمیوه، آبلیمو
2- اگر جزء دوم با الف» آغاز شود با نیمفاصله نوشته میشود. مانند دلانگیز، عقبافتادگى، کماحساس
3- اگر حرف پایانى جزء اول با حرف آغازى جزء دوم همانند یا هممخرج باشد با نیمفاصله نوشته میشود. مانند آییننامه، پاککن، کممصرف، چوببرى، چوبپرده
4- مرکبهاى اتباعى و نیز مرکبهاى متشکل از دو جزء مکرر با نیمفاصله نوشته میشوند. مانند سنگینرنگین، پولمول، تکتک، هقهق
5- مصدر مرکب با نیمفاصله و فعل مرکب با فاصله نوشته میشوند. مانند سخنگفتن، نگاهداشتن، سخن گفتم، نگاه داشتم
6- مرکبهایى که یک جزء آنها کلمۀ دخیل باشد با نیمفاصله نوشته میشوند. مانند خوشپُز، شیکپوش، پاگوندار
7- عبارتهاى عربى که شامل چند جزء باشد با نیمفاصله نوشته میشوند. مانند معذلک، منبعد، علىهذا، انشاءالله، معهذا، بارىتعالى، حقّتعالى، علىاىّحال
تبصره: هر دو صورت نوشتارى باسمهتعالى» و بسمهتعالى» جایز است.
8- اگر یک جزء از واژههاى مرکب عدد باشد با نیمفاصله نوشته میشود. مانند پنجتن، هفتگنبد، هشتبهشت، نُهفلک، دهچرخه
تبصره: بهاستثناى عدد یک، که بسته به مورد و با توجه به قواعد دیگر، با هر دو املا صحیح است: یکسویه/ یکسویه؛ یکشبه/ یکشبه؛ یکسره/ یکسره؛ یکپارچه/ یکپارچه.
9- کلمههاى مرکبى که جزء اول آنها به هاى غیرملفوظ» ختم شود (هاى غیرملفوظ درحکم حرف منفصل است) با نیمفاصله نوشته میشوند. مانند بهانهگیر، پایهدار، کنارهگیر
تبصره: کلمههایى مانند تشنگان، خفتگان، هفتگى، بچگى که در ترکیب، هاى غیرملفوظ آنها حذف شده و بهجاى آن گ» میانجى آمده است، از این قاعده مستثنا هستند.
10- اگر کلمه با پیوستهنویسى، طولانى یا نامأنوس یا احیاناً پردندانه شود با نیمفاصله نوشته میشود. مانند عافیتطلبى، مصلحتبین، پاکضمیر، حقیقتجو
11- هر گاه یکى از اجزاى کلمۀ مرکب داراى چند گونۀ مختوم به حرف منفصل و حرف متصل باشد، چون جدانویسى گونه یا گونههاى مختوم به حرف منفصل اجبارى است بهتبع آن جدانویسى گونه یا گونههاى دیگر نیز منطقىتر است. مانند پا/ پاىْ؛ پامال/ پاىْمال
12- هر گاه یک جزء کلمۀ مرکب صفت مفعولى یا صفت فاعلى باشد با نیمفاصله نوشته میشود. مانند اجلرسیده، نمکپرورده، اخلالکننده، پاککننده
13- اگر یک جزء کلمۀ مرکب اسم خاص باشد با نیمفاصله نوشته میشود. مانند سعدىصفت، عیسىدم، عیسىرشتۀ مریمبافته
14- اگر جزء آغازى یا پایانى آن بسامد زیاد داشته باشد با نیمفاصله نوشته میشود. مانند مانند نیکبخت، هفتپیکر، شاهنشین، سیهچشم
15- هر گاه با پیوستهنویسى، اجزاى ترکیب معلوم نشود و احیاناً ابهام معنایى پدید آید با نیمفاصله نوشته میشود. مانند پاکنام، پاکدامن، پاکراى، خوشبیارى
تمرین. بیایید این ابیات را بر اساس قواعدی که تاکنون آموختهایم ویرایش کنیم.
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگِ دهنآلودۀ یوسفندریده
در این بیت از سعدی دهنآلوده» و یوسفندریده» مرکب هستند و ااماً باید با نیمفاصله نوشته شوند نه جدا با فاصله.
زلفآشفته و خویکرده و خندانلب و مست
پیرهنچاک و غزلخوان و صراحیدردست
در این بیت از حافظ زلفآشفته» و خویکرده» (بهمعنای عرقکرده) و خندانلب» و پیرهنچاک» و غزلخوان» و صراحیدردست» مرکب هستند و ااماً باید با نیمفاصله نوشته شوند نه جدا با فاصله.
نرگسش عربدهجوی و لبش افسوسکنان
نیمشب دوش به بالین من آمد بنشست
عربدهجوی» و افسوسکنان» و نیمشب» نیز مرکب هستند و ااماً باید با نیمفاصله نوشته شوند نه جدا با فاصله.
دلم رمیدۀ لولیوشیست شورانگیز
دروغوعده و قتّالوضع و رنگآمیز
در این بیت از حافظ لولیوش» و شورانگیز» و دروغوعده» و قتّالوضع» و رنگآمیز» مرکب هستند و ااماً باید با نیمفاصله نوشته شوند نه جدا با فاصله.
امیدواریم این قسمت از آموزش درستنویسی و دستور خط فارسی دربارۀ جدانویسی و پیوستهنویسی کلمات مرکب برای شما مفید بوده باشد.
در قسمت بعد راجع به واژههایی که چند صورت املایی دارند صحبت خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
ای»
حرف ندای اى» همیشه جدا از منادا نوشته مىشود. مثال: اى خدا، اى که دستت میرسد
این» و آن»
این» و آن» جدا از جزء و کلمۀ پس از خود نوشته مىشوند. مثال: این کتاب، آن شهر
استثنا: آنچه، آنکه، اینکه، اینجا، آنجا، وانگهى
همین» و همان»
همین» و همان» جدا از کلمۀ پس از خود نوشته مىشوند. مثال: همین کتاب، همان شهر، همین جا، همان جا، همین طوری، همان جور
هیچ»
هیچ» همیشه جدا از کلمۀ پس از خود نوشته میشود. مثال: هیچ کتابی در کتابخانه نیست.
استثنا: هیچ در این موارد با نیمفاصله از کلمۀ پس از خود جدا مىشود. مثال: هیچیک، هیچکدام، هیچکس
چه»
چه» جدا از کلمۀ پس از خود نوشته مىشود. مثال: چه سری، چه دمی
استثنا: چرا، چگونه، چقدر، چطور
چه» همواره به کلمۀ پیش از خود مىچسبد. مثال: آنچه، چنانچه، خوانچه، کتابچه، ماهیچه، کمانچه
را»
را» همیشه جدا از کلمۀ پیش از خود نوشته مىشود. مثال: کتاب را، آن را، این را
استثنا: چرا» در معناى براى چه؟» و در معناى آرى»، در پاسخ به پرسش منفى پیوسته نوشته میشود.
که»
که» با نیمفاصله از کلمۀ پیش از خود جدا مىشود. مثال: چنانکه، آنکه (= آنکسىکه)
استثنا: بلکه، آنکه، اینکه
بـ»
در موارد زیر پیوسته نوشته مىشود:
بدین، بدان، بدو، بدیشان
هنگامى که بر سر فعل یا مصدر بیاید (اصطلاحاً باى زینت» یا باى تأکید» خوانده مىشود): بگفتم، بروم، بنماید، برفتن (= رفتن)
هنگامی که صفت بسازد: بخرد، بشکوه، بهنجار، بنام
در سایر موارد جدا نوشته مىشود:
کاملاً جدا: به برادرت گفتم، به سر بردن، به آواز بلند، به نام خدا
با نیمفاصله: بهسختى، منزلبهمنزل
بی»
با نیمفاصله از کلمۀ پس از خود جدا مىشود. مثال: بیصدا، بیمعرفت، بینام
استثنا: اگر کلمه بسیطگونه باشد، یعنى معناى آن دقیقاً مرکب از معانى اجزاى آن نباشد، پیوسته نوشته میشود. مثال: بیهوده، بیخود، بیراه، بیچاره، بینوا، بیجا
می»
با نیمفاصله از ریشۀ فعل جدا مىشود. مثال: مىرود، مىافکند، همىگوید
هم»
با نیمفاصله از کلمۀ پس از خود جدا مىشود.
استثناها:
اگر کلمه بسیطگونه باشد، پیوسته نوشته میشود: همشهرى، همشیره، همدیگر، همسایه، همین، همان، همچنین، همچنان
اگر جزء دوم تکهجایى باشد پیوسته نوشته میشود: همدرس، همسنگ، همکار، همراه
اما در صورتى که پیوستهنویسى هم» با کلمۀ بعد از خود موجب دشوارخوانى شود، مانند همصنف، همصوت، همتیم جدانویسى آن مرجح است.
اگر جزء دوم با مصوت آ» شروع شود پیوسته نوشته میشود: همایش، هماورد، هماهنگ
اما در صورتى که قبل از حرف آ» همزه در تلفظ ظاهر شود، با نیمفاصله جدا نوشته مىشود: همآرزو، همآرمان
اگر بر سر کلماتى که با الف» یا م» آغاز مىشود بیاید، با نیمفاصله جدا نوشته میشود: هماسم، هممرز، هممسلک
ها»
ها (نشانۀ جمع) به هر دو صورت پیوسته و با نیمفاصله رایج است. مثال: کتابها/ کتابها، باغها/ باغها، چاهها /چاهها، کوهها/ کوهها، گرهها/ گرهها
اما در موارد زیر نیمفاصله اامى است:
هر گاه ها» بعد از کلمههاى بیگانۀ نامأنوس به کار رود. مثال: مرکانتیلیستها، پزیتیویستها، فرمالیستها
هنگامىکه بخواهیم اصل کلمه را براى آموزش یا براى برجستهسازى مشخص کنیم. مثال: کتابها، باغها، متمدنها، ایرانىها
هر گاه کلمه پردندانه (بیش از سه دندانه) شود و یا به ط» و ظ» ختم شود. مثال: پیشبینىها، حساسیتها، استنباطها، تلفظها
هر گاه جمع اسامى خاص مد نظر باشد. مثال: سعدىها، فردوسىها، مولوىها
هر گاه کلمه به هاى غیرملفوظ ختم شود. مثال: میوهها، خانهها
هر گاه به هاى ملفوظى ختم شود که حرف قبل از آن حرف متصل باشد. مثال: سفیهها، فقیهها، پیهها، بهها
چند نکته:
با اینکه ها» هم به صورت پیوسته و هم با نیمفاصله صحیح است، اما برای یکدستی متن بهتر است همیشه با نیمفصله نوشته شود.
حرف به» که در آغاز بعضى از ترکیبهاى عربى مىآید از نوع حرف اضافۀ فارسى نیست و پیوسته به کلمۀ بعد نوشته مىشود. مثال: بعینه، بنفسه، برأیالعین، بشخصه، مابازاء، بذاته
هر گاه باى زینت»، نون نفى»، میم نهى» بر سر افعالى که با الف مفتوح (اَ) یا مضموم (اُ) آغاز مىشوند (مانند انداختن، افتادن، افکندن) بیاید، الف» در نوشتن حذف مىشود. مثال: بینداز، نیفتاد، میفکن
ابن وقتى که بین دو اسم خاص واقع شود، هر دو صحیح است. مثال: حسینبنعلى، محمدبنزکریاى رازى، حسینبنعبداللهبنسینا، حسینابنعلى، محمدابن زکریاى رازى، حسینابنعبداللهابنسینا
امیدواریم این قسمت از آموزش درستنویسی و دستور خط فارسی دربارۀ جدانویسی و پیوستهنویسی پیشوندها و پسوندها برای شما مفید بوده باشد.
در قسمت بعد راجع به کلمات مرکبی که ااماً پیوسته یا اماً جدا نوشته میشوند صحبت خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
تمرین:
در خطّ فارسى دو دسته نشانه به کار مىرود:
نشانههاى اصلی که همان حروف الفبا هستند و تعدادشان 33 تاست. عبارتاند از: همزه، الف، ب، پ، ت و…
نشانههاى ثانوى که تعدادشان 10 تاست و عبارتاند از:
حرکات یا مصوتهاى کوتاه (ــَـ ، ــِـ ، ــُـ). مانند پَر، پِر، پُر
مَدّ ( ~ ) روى الف. مانند آرد، مآخذ
تشدید ( ّ ). مانند عدّه، پلّه، بقّالى، ارّه
س ( ْ ). مانند لبْتشنه
یاى کوتاه ( ء ). مانند نامۀ من
تنوین (ــًـ ، ــٍـ ، ــٌـ). مانند ظاهراً، بعبارهٍ اُخرى، مضافٌٌالیه.
نکته: استفاده از نشانههای فتحه و کسره و ضمه و س و تشدید اامی نیست و این علائم عمدتاً برای رفع ابهام به کار میروند.
صداهایی که بیش از یک علامت دارند
در خط فارسی براى بعضى از صداها بیش از یک علامت وجود دارد. منظور از صدا، تلفظ حروف است. در نواحی مختلف ایران تلفظ بعضی از حروف باهم فرق میکند. مانند تلفظ غ» و ق» در نواحی مرکزی ایران که متفاوت با نواحی دیگر است. در دستور خط، تلفظ رایج در تهران بهعنوان معیار در نظر گرفته شده است.
ت» و ط»
شکلهای مختلف ت:
تـ: تاب، ـتـ: بستنی، ـت: شربت، ت: سوت
شکلهای مختلف ط:
طـ: طالب، ـطـ: عطر، ـط: ربط، ط: شرط
ز» و ذ» و ض» و ظ»
شکلهای مختلف ز:
ز: زنگ، رزم، راز، ـز: خیز
شکلهای مختلف ذ:
ذ: ذره، نفوذ، ـذ: نذر، کاغذ
شکلهای مختلف ض:
ضـ: ضرب، ـضـ: حضرت، ـض: تبعیض، ض: قرض
شکلهای مختلف ظ:
ظـ:ظهور، ـظـ: منظره، ـظ: حفظ، ظ: حافظ
ث» و س» و ص»
شکلهای مختلف ث:
ثـ: ثابت، ـثـ: مثل، ـث: عبث، ث: حادث
شکلهای مختلف س:
سـ: سیب، ـسـ:پسر، ـس: قفس، س: خرس
شکلهای مختلف ص:
صـ: صبر، ـصـ: نصر، ـص: تفحّص، ص: حرص
غ» و ق»
شکلهای مختلف غ:
غـ: غالب، ـغـ: مغز، ـغ: تیغ، غ: باغ
شکلهای مختلف ق:
قـ: قاسم، ـقـ: فقیر، ـق: طلق، ق: برق
همزه و ع»
شکلهای مختلف همزه:
ا: اسب، ـا: نایست، آ: آرد، ـآ: مآخذ، ئـ: رئیس، ـئـ: لئیم، ـأ: یأس، ـؤ: مؤمن، ئ: متلألئ، ء: جزء، أ: رأس، ؤ: رؤیا
شکلهای مختلف ع:
عـ: علم، ـعـ: مرعد، ـع: وضع، ع: مخترع
ح» و ه»
شکلهای مختلف ح:
حـ: حاضر، ـحـ: سحر، ـح: صبح، ح: روح
شکلهای مختلف ه:
هـ: هاشم، ـهـ: شهر، ـه: فقیه، ه: دانشگاه
حروفی که نمایندۀ بیش از یک صدا هستند
صداهای مختلف و:
دو، چو
مور، روز، لیمو، دارو
وام، جواب، روان، ناو، لغو
جوشن، روشن، نو، رهرو
خواهر، خویش
صداهای مختلف ى:
یار، پیدا، ناى
میز، ریز، پری
موسى، حتّى، علىرغم
صداهای مختلف ه:
هوا، مهر، مشابه، دانشگاه
نامه، درّه
حروف الفبای فارسی دو دسته هستند:
منفصل (پیوندناپذیر) که به حرف بعد از خود نمىچسبند: ا، د، ذ، ر، ز، ژ، و
متصل (پیوندپذیر) که به حرف بعد از خود مىچسبند. بـ، پـ، تـ و…
شکلهای مختلف حروف
در خط فارسى غالباً یک حرف به دو یا چند صورت نوشته مىشود و این بستگى به جایگاه آن حرف در کلمه دارد.
همزه» بهشکلهای ا/ ـا/ آ/ ـآ/ ئـ/ ـئـ/ ـأ/ ـؤ/ ئ/ ء/ أ/ ؤ
د»، ذ»، ر»، ز»، ژ»، و» بهشکلهای د، ـد، ذ، ـذ، ر، ـر، ز، ـز، ژ، ـژ، و، ـو
ب» بهشکلهای ب/ ـب/ ـب/ ب
پ» بهشکلهای پ/ ـپ/ ـپ/ پ
ت» بهشکلهای ت/ ـت/ ـت/ ت
ث» بهشکلهای ث/ ـث/ ـث/ثت
ج» بهشکلهای ج/ ـج/ ـج/ ج
چ» بهشکلهای چ/ ـچ/ ـچ/ چ
ح» بهشکلهای ح/ ـح/ ـح/ ح
خ» بهشکلهای خ/ ـخ/ ـخ/ خ
س» بهشکلهای س/ ـس/ ـس/ س
ش» بهشکلهای ش/ ـش/ ـش/ ش
ص» بهشکلهای ص/ ـص/ ـص/ ص
ض» بهشکلهای ض/ ـض/ ـض/ ض
ط» بهشکلهای ط/ ـطـ/ ـط/ ط
ظ» بهشکلهای ظ/ ـظـ/ ـظ/ ظ
ع» بهشکلهای ع/ ـع/ ـع/ ع
غ» بهشکلهای غ/ ـغ/ ـغ/ غ
ف» بهشکلهای ف/ ـف/ ـف/ ف
ق» بهشکلهای ق/ ـق/ ـق/ ق
ک» بهشکلهای ک/ ـک/ ـک/ ک
گ» بهشکلهای گ/ ـگ/ ـگ/ گ
ل» بهشکلهای ل/ ـل/ ـل/ ل
م» بهشکلهای م/ ـم/ ـم/ م
ن» بهشکلهای ن/ ـن/ ـن/ ن
ه» بهشکلهای ه/ ـه/ ـه/ ه
ی» بهشکلهای ى/ ـى/ ـى/ ى
چند نکتۀ مهم
یک. در املاى کلمات و ترکیبات و عبارات عربى، که عیناً وارد زبان فارسى شده است، در بعضى موارد، باید قواعد املاى عربى رعایت شود. مانند موسى، بالقوّه، خَلْقُالسّاعه، حتّى، اِلی
دو. و» و ه» گاهى براى بیان حرکت به کار مىروند.
و» اگر براى بیان حرکت ماقبل خود به کار رود سه نوع است:
مصوت کوتاه، مانند دو، تو، چو
مصوت مرکب، مانند اوج، گوهر، روشن
مصوت بلند، مانند مور، روز، موش، سبو، لیمو، تکاپو
ه/ ـه» براى بیان حرکت (ــِـ) و ندرتاً (ــَـ) به کار مىرود: شماره، نامه، خانه، نه
سه. و»، اگر پس از خ» قرار گیرد، گاهى خوانده نمىشود. این و» که آن را واو معدوله» مىگویند، در قدیم تلفظ خاصى داشته است که امروزه دیگر متداول نیست و خوانده نمیشود، اما نوشته میشود. مثال: خویش، خواهر
چهار. مصوتهاى ــَـ ، ــِـ ، ــُـ معمولاً در خط فارسی منعکس نمىشود و به همین سبب، بسیارى از کلمات با املاى مشابه، تلفظ و معناى متفاوت دارند. در این موارد، از معناى عبارت یا جمله باید تلفظ مورد نظر را حدس زد. مثال: برد: بَرَد، بُرْد، بَرْد، بُرَد
برد (بُردِ) این تفنگ 1000 متر است.
این کارد خوب نمىبرد (بُرَد).
در فصل ربیع… که صولتِ برد (بَرْد) آرمیده بود و اوانِ دولت وَرْد رسیده (سعدى)
پنج. در بعضى موارد، بهکارنگرفتن نشانۀ این مصوتها در خط باعث ابهام یا اشتباه مىشود، بهخصوص در مواردى مثل اَعلام و کلمات دخیل فرنگى و لغاتی که تلفظ صحیح آنها براى عامۀ خوانندگان روشن نیست. در چنین مواردى صورت نوشتارى حتماً باید بسیار روشن و خوانا و با حرکتگذارى باشد.
امیدواریم این قسمت از آموزش درستنویسی و دستور خط فارسی دربارۀ ویژگىهاى خط فارسى برای شما مفید بوده باشد (البته بیشتر به درد نوآموزهای غیرفارسیزبان که میخوان فارسی یاد بگیرن میخوره، ولی دیگه چون توی کتاب دستور خط بود گفتم اینجا هم بیارم).
در قسمت بعد، راجع به جدا و پیوستهنویسی پیشوندها و پسوندها صحبت خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
یکی از مشخصههای نویسندگان حرفهای و فعالان حوزۀ تایپ و ویرایش رعایت نیمفاصله است. برای داشتن یک متن استاندارد، اصولی، خوانا و زیبا موارد زیادی را باید رعایت کنیم که یکی از این موارد نیمفاصله است. نیمفاصله یک فاصله با عرض صفر بین دو حرف فارسی است که از چسبیدن این دو حرف به هم جلوگیری میکند. مثال:
نادرست: نیمفاصله
نادرست: نیم فاصله
درست: نیمفاصله
موارد استفاده از نیمفاصله چیست و نیمفاصله کجاها به کار میرود؟
می» و نمی»
می» و نمی» در فعلهای مضارع یا حال استمراری و ماضی استمراری باید با نیمفاصله از ریشۀ فعل جدا نوشته شوند. مثلاً نمیشود» و مینوشت» نادرست هستند. باید بنویسیم: نمیشود» و مینوشت».
تمرین میکنیم: ابتدا مینویسیم می»، سپس کلید کنترل و شیفت و 2 را همزمان میگیریم و رها میکنیم، و بعد مینویسیم گوید». نتیجه: میگوید».
نادرست: می گوید، میگوید
درست: میگوید
ها»
نشانۀ جمعِ ها» را با نیمفاصله مینویسیم. نباید ها» را با فاصلۀ کامل یا اسپیس از کلمۀ قبل جدا کرد یا بدون فاصله به کلمهای که جمع بسته شده چسباند. برای مثال آبها» و آب ها» نادرست است. باید بنویسیم: آبها».
تمرین میکنیم: ابتدا مینویسیم دست»، سپس کلید کنترل و شیفت و 2 را همزمان میگیریم و رها میکنیم، و بعد مینویسیم ها». نتیجه: دستها». مثالهای دیگر: گلها، درختها، خانهها.
نادرست: دستها، دست ها، گلها، گل ها، درختها، درخت ها، خانه ها
ام»، ای»، ایم»، اید» و اند»
ام»، ای»، ایم»، اید» و اند» در فعلهای ماضی نقلی باید با نیمفاصله از ریشۀ فعل جدا شوند. مثلاً نوشته ام»، نوشته ای»، نوشته ایم»، نوشته اید» و نوشته اند» نادرست هستند. باید بنویسیم: نوشتهام»، نوشتهای»، نوشتهایم»، نوشتهاید» و نوشتهاند».
است» را برخی جدا مینویسند و برخی هم با نیمفاصله، بهعنوان مثال: نوشته است» و نوشتهاست» هر دو رایج هستند.
تمرین میکنیم: ابتدا مینویسیم گفته»، سپس کلید کنترل و شیفت و 2 را همزمان میگیریم و رها میکنیم، و بعد مینویسیم ام». نتیجه: گفتهام».
نادرست: گفته ام
ـَم»، ـَت»، ـَش»، ـِمان»، ـِتان» و ـِشان» بعد از کلمات مختوم به ه» غیرملفوظ
وقتی میخواهیم به کلماتی مثل خانه» که به ه» ختم میشوند ـَم» اضافه کنیم، به این صورت مینویسیم: خانهام».
تمرین میکنیم: ابتدا مینویسیم خانه»، سپس کلید کنترل و شیفت و 2 را همزمان میگیریم و رها میکنیم، و بعد مینویسیم ام». نتیجه: خانهام». مثالهای دیگر: خانهات، خانهاش، خانهمان، خانهتان، خانهشان.
نادرست: خانه ام، خانه ات، خانه اش، خانه مان، خانه تان، خانه شان
ی» بعد از کلمات مختوم به ه» غیرملفوظ در حالت مضاف و موصوف
وقتی میخواهیم به کلماتی مثل خانه» که به ه» ختم میشوند مضافهالیه و صفت اضافه کنیم، بهتر است به این صورت بنویسیم: خانۀ بزرگ»، خانۀ ما». اما اگر بخواهیم با ی» بنویسیم به این صورت مینویسیم: خانهی بزرگ»، خانهی ما». خانه ی بزرگ» و خانه ی ما» نادرست هستند.
تمرین میکنیم: ابتدا مینویسیم کاسه»، سپس کلید کنترل و شیفت و 2 را همزمان میگیریم و رها میکنیم، و بعد مینویسیم ی»، فاصله یا اسپیس میزنیم و مضافالیه یا صفت مورد نظر را مینویسیم. نتیجه: کاسهی آش»، کاسهی بزرگ».
نادرست: کاسه آش، کاسه ی آش، کاسه بزرگ، کاسه ی بزرگ
درست: کاسۀ آش، کاسهی آش، کاسۀ بزرگ، کاسهی بزرگ
ای» بعد از کلمات مختوم به ه» غیرملفوظ در حالت نکره
وقتی میخواهیم به کلماتی مثل خانه» که به ه» ختم میشوند ی» نکره اضافه کنیم، به این صورت مینویسیم: خانهای».
تمرین میکنیم: ابتدا مینویسیم کاسه»، سپس کلید کنترل و شیفت و 2 را همزمان میگیریم و رها میکنیم، و بعد مینویسیم ای». نتیجه: کاسهای».
نادرست: کاسه ای
تر» و ترین»
وقتی میخواهیم به صفتها تر» و ترین» اضافه کنیم، این پسوندها را با نیمفاصله به این صورت مینویسیم: مهربانتر»، طولانیترین».
تمرین میکنیم: ابتدا مینویسیم دقیق»، سپس کلید کنترل و شیفت و 2 را همزمان میگیریم و رها میکنیم، و بعد مینویسیم تر». نتیجه: دقیقتر».
نادرست: دقیقتر، دقیق تر
استثنا: بهتر» و مهتر» و کهتر» و بیشتر» و کمتر» و بهترین» و بیشترین» و کمترین» را به همین صورت چسبیده مینویسیم.
واژههای مرکب
در واژههایی که از چند بخش تشکیل شدهاند، بین آن چند بخش نیمفاصله میگذاریم. مانند دانشآموز»، خانهدار»، دندانپزشک».
تمرین میکنیم: ابتدا مینویسیم خستگی»، سپس کلید کنترل و شیفت و 2 را همزمان میگیریم و رها میکنیم، و بعد مینویسیم ناپذیر». نتیجه: خستگیناپذیر». مثالهای دیگر: مهارتمحور، برنامهریزی، تصمیمگیری.
نادرست: خستگیناپذیر، خستگی ناپذیر، مهارتمحور، مهارت محور، برنامه ریزی، تصمیمگیری، تصمیم گیری
دو نکتۀ مهم:
اگر نیمفاصله تغییر ساختاری یا ظاهری در کلمه ایجاد نکند، نیازی به استفاده از آن نیست. مثلاً، اگرچه ما بین اسم و ها» نیمفاصله میگذاریم، اما برای نوشتن سرها» و رازها» نیازی به درج نیمفاصله بین سر» و ها»، راز» و ها» نیست. همچنین هنگام نوشتن دورتر» و دورترین»، بین دور» و پسوندهای تر» و ترین» نیمفاصله درج نمیکنیم.
در فرهنگ املایی متون عربی، نیمفاصله وجود ندارد و عنوان کتابهای عربی باید جدا نوشته شود. مانند غرر الحکم» و درر الکلم»، نهج البلاغه»، بحار الانوار».
امیدواریم این قسمت از آموزش درستنویسی و دستور خط فارسی دربارۀ نیمفاصله، جایگاه و کاربرد آن برای شما مفید بوده باشد.
در قسمتهای بعد، راجع به ویژگیهای خط فارسی، کلمات مرکبی که ااماً پیوسته یا ااماً جدا نوشته میشوند، همچنین راجع به جدا و پیوستهنویسی پیشوندها و پسوندها بیشتر صحبت خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
قاعدۀ اول: حفظ چهرۀ خط فارسى
خط فارسی بر اساس اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خط رسمی کشور ماست. این خط در طول تاریخ چندصدسالۀ خود فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. از آنجا که خط در تأمین و حفظ پیوستگى فرهنگى نقش اساسى دارد، نباید شیوهاى برگزید که چهرۀ خط فارسى بهصورتى تغییر کند که مشابهت خود را با آنچه در ذخایر فرهنگى زبان فارسى بهجا مانده است بهکلى از دست بدهد. در این صورت متون کهن براى نسل کنونى نامأنوس میشود و نسلهاى بعد در استفاده از متون خطى و چاپى قدیم دچار مشکل جدى خواهند شد و به آموزش جداگانه نیاز خواهند داشت.
در کشور ترکیه این اتفاق افتاده است. با اینکه زبان مردم این کشور ترکی است، اما خطی که صد سال پیش با آن مینوشتند، خط عربی بود. آنها هم مانند ما از خط عربی استفاده میکردند. زمانی که آتاتورک در ترکیه به قدرت رسید و خط این کشور را به لاتین برگرداند، بهمرور زمان ارتباط نسل جدید با نسلهای گذشته و کتابها و آثارشان قطع شد. کتابهای قدیمی به خط جدید برگردانده نشدند و نسل جوان امروز، از گذشتۀ خود آنطور که باید و شاید اطلاع ندارد و با میراث ادبی پیشینیان آشنا نیست.
این در حالی است که ما هنوز میتوانیم کهنترین نسخۀ شاهنامه را که چندصد سال قبل به خط و زبان فارسی نوشته شده است بخوانیم.
قاعدۀ دوم: حفظ استقلال خط
خط فارسى نباید تابع خطوط دیگر باشد و وماً و همواره از خط عربى تبعیت کند. البته در نقل آیات و عبارات قرآن کریم، رسمالخط قرآنى رعایت خواهد شد؛ اما خط فارسی و قواعد آن مستقل از خط زبان عربی است.
قاعدۀ سوم: تطابق مکتوب و ملفوظ
در قواعد دستور خط فارسی کوشش مىشود که مکتوب (آنچه که نوشته میشود)، تا آنجا که خصوصیات خط فارسى اجازه میدهد، با ملفوظ (آنچه که خوانده میشود) مطابقت داشته باشد.
قاعدۀ چهارم: فراگیر بودن قاعده
در دستور خط فارسی کوشش مىشود که قواعد املا بهگونهاى تدوین شود که استثنا در آن راه نیابد. مگر آنکه این استثنا قانونمند باشد و یا استثناها فهرست بسته و محدود تشکیل دهند.
قاعدۀ پنجم: سهولت نوشتن و خواندن
قاعده باید بهگونهاى تنظیم شود که پیروى از آن کار نوشتن و خواندن را آسانتر کند. یعنى تا آنجا که ممکن است رعایت قواعد وابسته به معنا و قرینه نباشد.
قاعدۀ ششم: سهولت آموزش قواعد
قواعد باید بهصورتى تنظیم شود که آموختن و بهکاربردن آنها تا حد امکان براى عامۀ باسوادان آسان باشد.
قاعدۀ هفتم: فاصلهگذارى و مرزبندى کلمات براى حفظ استقلال کلمه و درستخوانى
فاصلهگذارى چه در کلمات ساده (مانند کتاب، خانه، دفتر) و چه غیرساده (مانند کتابخانه، دانشپرور، دفترچه) امرى ضرورى است و اگر رعایت نشود گاهی سبب بدخوانى و ابهام معنایى مىشود. در نوشتههاى فارسى دو نوع فاصله وجود دارد: یکى فاصلۀ برونکلمه» و دیگری درونکلمه».
فاصلۀ برونکلمه» یعنى فاصلهگذارى میان کلمههاى یک جمله یا عبارت. این فاصله در رایانه، اسپیس یا فاصلۀ یکحرفى خوانده مىشود. مانند بیجمالِ عالمآرای تو روزم چون شب است»:
درست: بیجمال فاصله عالمآرای فاصله تو فاصله روزم فاصله چون فاصله شب فاصله است.
نادرست: بیجمالِ عالمآرای توروزم چونشب است.
فاصلۀ درونکلمه» را معمولاً میان اجزاى ترکیب و اغلب در حروف منفصل (مانند د، ذ، ر، ز) مىگذارند. این فاصله را فاصلۀ مجازی یا نیمفاصله هم میگویند. مانند بیجمال» و عالمآرای»
درست: بی نیمفاصله جمال = بیجمال، عالم نیمفاصله آرای = عالمآرای.
نادرست: بیجمال، بی جمال، عالمآرای، عالم آرای
نیمفاصله را چطور بگذاریم؟
اگر با صفحهکلید رایانه مینویسید،
بنویسید بی، شیفت و کنترل و عدد 2 را همزمان بگیرید و رها کنید. سپس بنویسید جمال. بی + شیفت + کنترل + 2 + جمال = بیجمال.
و اگر با صفحهکلید تلفن همراهتان مینویسید، از این علامت که کنار علامت فاصله قرار دارد استفاده کنید:
پس
درون یک کلمه نباید از فاصله استفاده کنیم. مانند عا فاصله لم = عا لم (نادرست)
اما در صورت نیاز، باید نیمفاصله به کار ببریم. مانند بی نیمفاصله جمال = بیجمال (درست).
نادرست: بیجمال و بی جمال
بین دو کلمه باید از یک فاصله استفاده کنیم. مانند چون فاصله شب = چون شب (درست)
نادرست: چونشب (بدون فاصله نادرست است)
نادرست: چون فاصله فاصله شب = چون شب (بیش از یک فاصله نادرست است)
نادرست: چون نیمفاصله شب = چونشب (چونشب یک واژۀ مرکب نیست که بین اجزایش نیمفاصله بگذاریم)
امیدواریم این قسمت از آموزش درستنویسی و دستور خط فارسی درباره قواعد کلّی دستور خط فارسی برای شما مفید بوده باشد.
در قسمت بعد، راجع به نیمفاصله و جایگاه آن بیشتر صحبت خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
همان گونه که زبان از مجموعۀ اصول و قواعدى به نام دستور زبان» پیروى مىکند، خط، که چهرۀ مکتوب زبان است نیز باید پیرو اصول و ضوابطى باشد. مجموع این اصول و ضوابط را دستور خط» میگویند.
در خط فارسی بهدلیل وجود ویژگیهایی مانند امکان انتخاب جدانویسی یا پیوستهنویسیِ واژههای مشتق و مرکب (مانند همکلاس یا همکلاس، خوشنویسی یا خوشنویسی)، اختلافنظر در شیوۀ نوشتن واژههای غیرفارسی که وارد زبان فارسی شدهاند (مانند بلیت یا بلیط)، اختیاری بودن استفاده از بعضی علامتها (مانند علامت تشدید)، چندشکل بودن بعضی حروف و… زمینۀ بروز نایکدستی و آشفتگی در نگارش فراهم شده است.
برای جلوگیری از این نایکدستیها و آشفتگی در نگارش، همۀ فارسینویسان باید از دستور خط واحد پیروی کنند. در حال حاضر این دستور خط واحد، دستور خط فارسی» فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. دستور خط فارسی» که با هدف یکسانسازی شیوۀ نگارش خط فارسی تدوین شده است، از جمله کتابهای مرجعی است که طیف وسیعی از کسانی که به هر نحو با نوشتن سروکار دارند و میخواهند اصول نگارشی را در نوشتههایشان رعایت کنند به آن مراجعه میکنند. این کتاب از بخشهای زیر تشکیل شده است:
قواعد کلی،
ویژگىهاى خط فارسى،
املاى بعضى از واژهها و پیشوندها و پسوندها،
مجموعۀ ام»، اى»، است» و…
ضمایر ملکى و مفعولى،
یاى نکره و مصدرى و نسبى،
کسرۀ اضافه،
نشانۀ همزه،
واژهها و ترکیبات و عبارات مأخوذ از عربى،
تنوین، تشدید، حرکتگذاری، هجای میانی -وو-»،
ترکیبات (کلمات مرکب)،
واژههایى با چند صورت املایى.
مخاطب کتاب دستور خط فارسی» چه کسانی هستند؟
این مجموعه در وهلۀ اول نه براى متخصصان زبان و ادبیات فارسى و زبانشناسان، بلکه براى مخاطبانى نوشته شده است که با زبان فارسى در حد عموم باسوادان و تحصیلکردگان جامعۀ ما آشنایى دارند. به همین جهت در نگارش آن سعى شده است تا از بهکارگیری اصطلاحات و تعاریفى که فهم آن تنها براى متخصصان آسان است خودداری شود، و حتیالامکان از زبانى استفاده شود که براى عامۀ باسوادان بهآسانى قابل درک باشد. همین امر ممکن است ناگزیر سبب شده باشد که گاهى از دقت مطلب کاسته شود، و چون سهولت استفاده از قواعد و پرهیز از سنگینى مطالب اهمیت داشته است، از وضع قاعده براى بعضى از موارد استثنا خوددارى شود، هرچند ممکن است متخصصان بتوانند در ضمن مباحث علمى خود با موشکافى براى آن استثناها نیز قاعده یا قواعدى وضع کنند.
آیا دستور خط فرهنگستان جامع و کامل است؟
همۀ مسائل و مشکلات خط فارسى در این کتاب مطرح نشده است و قانونمند کردن امورى از قبیل نشانهگذارى یا سجاوندى و شیوۀ ضبط اعلام خارجى به خط فارسى و آوانویسى کلمات فارسى به خط خارجى در این مجموعۀ قواعد، مورد نظر نبوده است. همچنین سلیقههاى خاص خطاطان، که از دیرباز در عرصۀ هنر خوشنویسى در نگارش خط فارسى مرسوم و معمول بوده، از دایرۀ بحث و بررسى بیرون نهاده شده است.
این دستور خط نه براى شعر فارسى، بلکه براى نثر فارسى تدوین و تنظیم شده است. شعر فارسى همیشه از قواعد و ضوابط عمومى دستور خط فارسى پیروى نمىکند و گهگاه بهضرورت، از قواعد دیگرى پیروى مىکند. این دستور خط براى نثر فارسى تدوین و تنظیم شده است. بنابراین، در آینده مىتوان آن را با ضمیمهاى متناسب با شعر فارسى تکمیل کرد.
قواعد نگارش واژهها با افزوده شدن پسوند و پیشوند به آن واژهها تغییر نمیکند
در این کتاب هر جا قاعدهاى ذکر شده است، آن قاعده معمولاً با افزوده شدن اجزائى مانند یاى نسبت» یا هاى بیان حرکت» (هاى غیرملفوظ) به آخر کلمه، و درنتیجه طولانىتر شدن املاى کلمه، تغییر نمىکند. مثلاً اگر در نوشتنِ همکار» بهسبب تکهجایى بودن جزء دوم کلمه، حکم به اتصال دو جزء هم» و کار» داده شده است، این حکم با افزوده شدن ى» در کلمۀ همکارى» نیز اعمال مىشود.
ذکر مثال و علت قواعد، استثنائات و دستیابی آسان و سریع به نکات به کمک جدولها
در این کتاب براى آموزش درستنویسی دستور خط زبان فارسی و روشنتر شدن مفاد قواعد درباره دستور خط فارسی، در ذیل هر قاعده شواهدى ذکر شده است. همچنین سعى شده است نکات و قواعد با جدولهاى متعدد و مفصلى همراه گردد تا دستیابى استفادهکنندگان به همۀ موارد آسانتر و سریعتر شود. در بیان قواعد، چنانکه در تدوین متون قانونى مرسوم و متداول است، از ذکر علت خوددارى شده است، اما در بیان موارد استثنا سعى شده است تا علت استثنا بیان شود. در مواردى که براى قاعده، استثنایى مقرر شده است، فهرست بستۀ تمام موارد استثنا به دست داده شده، یا خود استثنا بهصورت قاعده درآمده است.
قواعد اصلی را رعایت کنید و در باقی موارد بر اساس ذوق و سلیقۀ خودتان تصمیم بگیرید
در دهههاى اخیر بیشترین اختلافنظر راجع به شیوۀ املاى کلمات فارسى بر سر موضوع جدانویسى و پیوستهنویسى کلمات مرکب بوده است. فرهنگستان راه میانه را برگزیده و کوشیده است تا فقط مواردى را که جدا نوشتن یا پیوسته نوشتن آنها اامى است، تحت قاعده و ضابطه درآورد و شیوۀ نگارش باقى کلمات مرکب را به ذوق و سلیقۀ نویسندگان واگذار کند.
درباره این سایت